یاس های سوخته

|خانه|تماس |ورود
عاشورا
ارسال شده در 10 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 

حادثه کربلاوعاشورای حسینی(ع)از اثرگذارترین حوادث تاریخ می باشدکه جامعه اسلامی وجهان بشریت از برکات آن بهره های فراوانی برده است.ویژگی های شخصیتی ومبانی اعتقادی وفکری پدیدآورندگان و اقدامات انجام شده درعاشورا(زشتی ها و زیبایی ها) استثنایی وبی نظیر هستند وهمین مسئله باعث شده است که این واقعه اهمیت فراوانی پیدا کند.حادثه کربلا، دو صفحه دارد.یک صفحه ازآن،پراست ازظلم ،جنایت، بی شخصیتی،پستی،مصیبت و زشتی.در این صفحه،قتل عام انسان های بی گناه- از سالخورده تا کودک شیر خوار-

اسب بر بدن مرده تاختن، آب ندادن به انسان های تشنه، شلاق زدن زنان و کودکان بی پناه ومصیبت دیده ، سوار کردن اسیران بر شترهای بی جهاز و… را می بینیم.

در صفحه دیگر این حادثه- آن صفحه ای که قهرمانش حسین ابن علی (ع) است- هرچه می بینیم،زیبایی،حماسه، تجلی حق پرستی ،مهربانی و کرامت انسانی است. با نگاه کردن به این صفحه از حادثه عاشوراست که بشریت به خود می بالد و برای رسیدن به کمال مطلوب الهی امیدوار می شود.

امام حسین (ع) روح عاشورایی بودن را در همه انسان های آزادی خواه تاریخ زنده کرد.دل های غبارگرفته ، در پرتو درس ها و زیبایی های عاشورایی، حسینی شدند تا دیگر دچار تردید نشوند ودر هنگامه مقابله با دشمن و جبهه بدی ها، از شوکت و قدرت باطل و گستردگی جبهه زشتی ها و پلیدی ها نهراسند و فقط به خدا توکل داشته باشند.

از امام حسین (ع) همان یک جمله «هیهات منَّا الذّلة» کافیست تا جهانی را چراغ هدایت، درهای بسته را کلید خوشبختی، زمین های سرد را آفتابی گرمابخش و همه موجودات را روح حیات جاودانه ابدی باشد.

در ماندگاری یک حماسه ، عوامل متعددی از جمله، شخصیت و ویژگی های شخصیتی خالق حماسه، یاران و اطرافیان او و اقدامات انجام شده در جریان حماسه و… نقش مؤثری دارند.

در یک ضلع صفحه زیبایی های عاشورا، شخصیت بی نظیر سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) قرار دارد که قله ایمان و عرفان و بندگی خدای رحمان است.

در ضلع دوم این صفحه عظیم، خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و یاران و همراهانی قرار دارند که هرکدامشان در اوج عشق و ایمان و دلدادگی به خدا و دین اسلام می باشند.

در ضلع سوم نیز، زیبایی ها و اقدامات بی نظیر به وجود آورندگان وهمراهی کنندگان حماسه عاشورا را می بینیم.

حماسه کربلا، برای زدودن غبار از چهره دین و اسلام ناب محمدی(ص) آفریده شدوبه همین دلیل است که می بینیم مکتب عاشورا هم پیام اعتقادی دارد هم پیام اخلاقی دارد و هم پیام عرفانی.بابررسی این عوامل تاثیر گذار است که هدف والا و متعالی قیام کربلا و حماسه عاشورااست که راه و روش درست زیستن و سالم رسیدن به زندگی حقیقی را می آموزیم. مکتب عاشورا با پیام اعتقادی خود، توحید در عقیده و عمل و اعتقاد حقیقی به رسالت نبوی را می آموزد و روح واقعی معاد و جایگاه اصیل امامت و ولایت را به همه انسانها معرفی می کند.

پیام های اخلاقی مکتب عاشورا، مجموعه ای از زیبایی هاست، زیبایی هایی که راز ماندگاری و هدایت گری حماسه عاشورا درآن نهفته است. در این نوشتار، به بعضی از این زیبایی ها اشاره می شود.

1.ایثار

ایثار ، مقدم داشتن دیگری بر خود است.در قرآن کریم و روایات دینی، این صفت پسندیده و اخلاقی، بسیار ستایش شده است. گذشتن از خواسته های خود و چشم پوشیدن از آنچه دوست داریم به خاطر دیگری و در راه دیگری «ایثار» است.

ایثارگر حاضر است هستی و جان خود را برای خدا و رشد وسعادت بندگان او فدا کند.

در حادثه عاشورا، نخستین ایثارگر، شخص حضرت امام حسین (ع) بود که حاضر شد خود را فدای دین خداکند و رضای او را بر همه چیز ترجیح داد.

فرزندان، برادران و خواهران و اصحاب امام (ع)نیز ایثارگرانی بودند که در راه خدا و دین او حتی از جان شیرین خود دریغ نکردند.

2.تکریم انسان

در نگاه دینی و در جبهه حق، مؤمن ارزش و کرامت دارد ، انسان ها احترام دارند و به خاطرایمانشان تکریم می شوند.معیار تکریم و بزرگی انسان تقوا، ایمان و تعهد است.

امام حسین (ع) در عاشورا به یاران خویش عزت بخشید و آنان را وفادارترین یاران حق نامید. آن حضرت خود را به بالین یکایک یاران شهیدش رساند و سر آنان را بر دامن گرفت.بین آنها تفاوت قائل نشد.هم بر بالین فرزند رشید خود، علی اکبر، حاضر شد و هم بر بالین غلام خود.

امام (ع) فداکاری یارانش را ارج نهاد و انسان و انسانیت را کرامت بخشید. شخصیت دادن به افراد با ایمان و فداکار در راه خدا و ارزش های دینی، پیام عاشوراست که امام حسین (ع)آن را به همه آزادگان آموخت.

3. توکل

داشتن تکیه گاهی قدرتمند و استوار در شداید و حوادث ، عامل ثبات قدم و نهراسیدن از دشمنان و مشکلات است. توکل ، همان تکیه داشتن برنیروی الهی و نصرت و امداد اوست. قرآن کریم دستور می دهد که مؤمنان فقط بر خدا تکیه کنند و در روایات اسلامی آمده است که هر کس به غیر خدا تکیه کند، خوار و ضعیف می شود.

امام حسین (ع) فقط با توکل برخدا، از مدینه حرکت کرد. هنگام خروج از مکه به سوی کوفه نیز، گرچه پاسخ به دعوت کوفیان را در نظر داشت، باز هم تکیه گاهش خدا بود، نه نامه ها و دعوت های مردم کوفه.

به همین دلیل هم وقتی در میان راه خبر بی وفایی و پیمان شکنی مردم کوفه را شنید بازنگشت و برای انجام تکلیف الهی، با توکل برخدا به راه خود ادامه داد.

4.صبر و استقامت

برای مقابله با فشارهای درونی و بیرونی و غلبه بر مشکلات در راه رسیدن به هدف، پایداری و استقامت لازم است.بدون صبر، در هیچ کاری نمی توان به نتیجه مطلوب رسید. صبر، دعوت دین در همه مراحل زندگی و بندگی است و در حماسه عاشورا نیز این جلوه عظیم روحی انسان دیده می شود. آنچه حماسه کربلا را به اوج ماندگاری و تاثیر گذاری رساند، روحیه مقاومت و صبر و پایداری امام حسین (ع) و یاران و همراهان ایشان بود.

صبر و پایداری شهدای کربلا و بازماندگان آنان، به ویژه به هنگام اسارت و عزیمت از کربلا به کوفه و شام، به عنوان یک مقام و خصلت برجسته و ارزشمند به ثبت رسید و در تاریخ خوبی ها جاودانه شد.

5.عمل به تکلیف الهی

معیار شناخت برای مکتبی بودن یک مسلمان این است که او در همه ابعاد زندگی و کارهای فردی و اجتماعی نسبت به وظیفه دینی متعهد و عامل باشد.تکلیف در شرایط مختلف فرق می کند. در یک زمانی ممکن است, تکلیف مطایق میل و خواست قلبی انسان باشد و در یک مقطع دیگر مخالف خواست و میل قلبی او.یک وقت, تکلیف ممکن است موردپسند عامه مردم باشد و وقت دیگر مخالف خواسته های آنان .

مسلمان چون در برابر خداوند تعهد دارد, عملکرد او هم باید طبق خواسته خداوند باشد و هیچ چیز را فدای عمل به تکلیف نکند.

با دقت در روش عملی و صحبت های فراوانی که از امام حسین (ع) باقی مانده است ,در می یابیم که امام (ع) فقط برای رضای خدای متعال به تکلیف دینی خود عمل کرد و یاران و اصحاب او نیز همین گونه بوده اند.

6.حس مواسات

مواسات یکی از زیباترین خصلت های معاشرتی است و معنی آن غمخواری , همدردی و یاری کردن دیگران است.مواسات از ریشه “اسوه” است.یعنی دیگری را در مال و جان ,همچون خود دیدن و دانستن و به خود مقدم داشتن و به دوستان و برادران دینی یاری و کمک مالی و جانی رساندن.

در بین حماسه آفرینان عاشورا,این خصلت برجسته به وضوح دیده می شد و در مرحله بالا به “ایثار” می رسید.یاران امام (ع) نسبت به امام (ع) و اصحاب نسبت به یکدیگر این حالت را داشتند و از بذل هیچ چیز مضایقه نکردند و به این مواسات افتخار کردند.

7.آزادگی

آزادی در مقابل بردگی است,اما آزادگی نسبت به آزادی برتری دارد و نوعی حریت انسانی و رهایی انسان از قید و بندهای ذلت آور و حقارت بار است.تعلقات و پایبندی انسان به دنیا,ثروت ,اقوام,مقام,فرزندو… در مسیر آزادی روح او مانع ایجاد می کنند.آزادگی در این است که انسان کرامت و شرافت خویش را بشناسد و به سستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیرپا نهادن ارزش های انسانی تن ندهد.در نهضت عاشورا,جلوه های بارزی از آزادگی دیده می شود.

8.فتوت و جوانمردی

مردانگی و جوانمردی از خصلت های ارزشمندی است که انسان دارای این خصلت را، به اصول انسانی,تعهد و پیمان و رعایت حال درماندگان پای بند می کند. کسی که به حق وفادار بماند و از پستی و ستم گریزان باشد, از ضعیفان پشتیبانی کند و اهل گذشت و ایثار و فداکاری باشد “جوانمرد” است.در فرهنگ دینی, نوعی بذل و بخشش ,نیکی به دیگران, گشاده رویی ,عفاف و خویشتن داری , پرهیز از آزار دیگران و دوری از دنائت و پستی را “فتوت” دانسته اند.

همه یاران امام (ع) ,که در صحنه دفاع از حجت خدا و دین الهی تا پای جان ماندند , به امام خود پشت نکردند و بر سر عهد و پیمان خود ماندند. آنان جوانمردان فتوت پیشه ای بودند که مردانگی را در مکتب اهل بیت (ع) آموخته بودند.

9.جهاد با نفس

جهاد با نفس به معنی مبارزه با تمنیات نفس و کنترل هوای نفس و خشم و شهوت و دنیا دوستی و فداکردن خواسته های خود را خواسته خداست.به همین دلیل است که جهاد با نفس برتر و دشوارتر از جهاد با دشمن بیرونی است.

در صحنه عاشورا, کسانی حضور داشتند که اهل جهاد با نفس بودند و هیچ هوا و هوسی در انگیزه و عمل آنان دخیل و شریک نبود . به همین دلیل بر جاذبه های مال,مقام,شهوت,عافیت و رفاه ، ماندن و زیستن ,نوشیدن و کامیاب شدن…پیروز شدند .شهدای کربلا همه مجاهدان با نفس بودند و پیامشان به همگان نیز همین است.

10.شجاعت

شجاعت آن است که انسان در برخود با سختی ها و خطرها دلی استوار داشته باشد.

این نیروی قلبی و صلابت اراده و قوت روح سبب می شود که انسان هم از گفتن حق در برابر ظالمان نهراسد. هم هنگام نیاز ، مقابله و نبرد کند و هم از فداکاری و جانبازی نترسد.

شجاعت آن است که انسان علی رغم وجود زمینه های هراس ,نترسد و خود را نبازد و با غلبه بر مشکلات,تصمیم گیری بر اساس حق و درست داشته باشد.

شجاعت عاشورائیان در اعتقاداتشان ریشه داشت.آنان که با عشق به شهادت, می جنگیدند, از مرگ ترسی نداشتند تا در مقابله با دشمن سست شوند.همین عامل ،امام حسین(ع) و یارانش را به نبرد عاشورا کشاند تا حماسه ای ماندگار بیافرینند.

11.عزت

عزت به معنی مقهور عوامل بیرونی نشدن ,شکست ناپذیری,صلابت نفس,کرامت و والایی روح انسانی و حفظ شخصیت است.آنانکه عزت دارند,به ذلت و پستی و دنائت تن نمی دهند , کارهای زشت و حقیر نمی کنند و برای حفظ دین ،گاهی جان می بازند.

همه حرکات و گفته های امام حسین(ع) از عزت و بزرگواری سرشار بود و فرزندان و یاران و اصحاب آن حضرت نیز این گونه بوده اند.

خاندان حضرت سیدالشهدا (ع) عزت آل الله را پس از عاشورا, هر چند در قالب اسارت ,حفظ کردند و کوچکترین ضعف یا عکس العملی که نشان دهنده ذلت و خواری باشد ,از خود نشان ندادند .

12.غیرت

یکی از صفت های پسندیده انسانی غیرت است.غیرت در لغت به معنی آن است که سرشت و طبیعت انسان از مشارکت غیر در امور مورد علاقه اش نفرت داشته باشد.غیرت در اصطلاح آن است که کسی به ناموس خود و همسر یا فرد مورد علاقه اش به حدی اهتمام ورزد که به دیگری اجازه تعرض به حریم خویش ندهد.

غیرت ورزیدن خصلتی ارزشمند و پسندیده است .غیرت دینی نیز سبب می شود که انسان با هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به دین و ارزش های مقدس و معتقدات دینی برآشوبد و عکس العمل نشان دهد و در دفع تعرض بکوشد . غیرت نشانه ارزشمندی شخصیت یک انسان است.

پیروان عاشورا هم درس عفاف و حجاب را به عنوان “غیرت ناموسی” و هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه با باطل و بدعت را به عنوان غیرت دینی , از حماسه آفرینان کربلا می آموزند .

13.عفاف و حجاب

کرامت انسانی زن در سایه حجاب او تامین می شود.حجاب,به عنوان یکی از احکام دینی ,برای حفظ پاکدامنی زن و نیز حفظ جامعه از الودگی های اخلاقی ، موردتاکید قرارگرفته و برآن تصریح شده است.

نهضت عاشورا برای احیای ارزش های دینی بر پا شد که یکی از آنها حجاب و عفاق زنان مسلمان بود.حجاب و رفتار همراه با عفاف همسران و دختران شهدای کربلا و شخص حضرت زینب کبری(س) نمونه عملی متانت بانوی اسلام است.

آنان با آنکه زیر دست دشمن بودند و داغدار و مصیبت زده از شهری به شهری و از درباری به درباری برده می شدند، از شأن و مرتبه یک زن مسلمان و متعهد مراقبت می کردند و در همان حال نیز از سخنرانی های افشاگرانه و انجام رسالت خود و تبیین اهداف عاشورا و حقایق دینی و دفاع از اهداف شهدا باز نمی ماندند. این درسی بزرگ برای بانوان در همه دوران و شرایط است.

14.ادب ونزاکت
برخورداری ورعایت ادب ونزاکت سفارش دین و ازویژگی های مؤمن است. رعایت این صفت اصیل اسلامی وانسانی نیز درکربلای حسینی ونزداصحاب ونزدیکان آن حضرت درعالی ترین سطح خود مشاهده می شود. برخوردمؤدبانه حربن یزیدریاحی با سیدالشهداء (ع) درکسوت فرماندهی لشکرابن زیادشایدیکی اززیباترین صحنه های کربلا باشد که طبق نظر بسیاری ازعلما وبزرگان دینن همان رفتارمؤدبانه است که موجب نجات حر می شودو افتخار اولین شهید عاشورا را نصیبش می کند. برخورمؤدبانه اصحاب امام (ع) بااهل بیت وشخص امام درهمه صحنه ها ولحظه ها …ودرنهایت رفتارهای مؤدبانه حضرت قمربنی هاشم ابوالفضل عباس (ع) باسیدالشهدا(ع) وخواهربزرگوارش حضرت زینب کبری (س) اوج زیبایی های قابل تصوردررفتارانسانهاست که درعاشورای حسینی (ع) به نمایش گذاشته می شود .
مطالب گفته شده ، نمونه هایی از زیبایی های عاشورا می باشد. امیدکه که درپرتو این زیبایی ها بتوانیم ، درس های عاشورایی را فرابگیریم وبه آنها عمل کنیم .

نظر دهید »
دو جمله جاودانی شیرزن کربلا حضرت زینب کبری سلام الله علیها
ارسال شده در 10 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 

او در روز یازدهم محرم وقتی که در گوداب قتلگاه کنار بدن پاره پاره برادرش امام حسین علیه السلام آمد، بجای ناله و ضعف و با استواری وعظمت در برابر دشمن غدار و وحشی آن بدن را با دست هایش اندکی بلند نمود و عرض کرد: “الهی تقبل منا هذا القربان(1)؛ خدایا! این قربانی را از ما بپذیر.”

و در روایتی دیگر آمده، عرض کرد:"اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان(2)؛ خداوندا! این قربانی اندک را از ما بپذیر!”

این تعبیر نشاندهنده نهایت فروتنی و سپاسگزاری حضرت زینب سلام الله علیها در پیشگاه خدا است، و در عین حال تیری همچون شهاب ثاقب بر قلب دشمن است که هان ای دشمنان سنگدل هرگز نپندارید که ما خوار شده ایم، بلکه ما سرافراز هستیم، چرا که برای خدا قربانی داده ایم.

بر همین اساس، در مجلس ابن زیاد در کوفه, ابن زیاد با گستاخى و بى ادبى در حضور بازماندگان شهیدان به زینب(س) گفت: ((حمد و سپاس خداوندى را که شما را رسوا کرد و دروغ شما را آشکار نمود.)) اگر این سخن گستاخانه بى جواب مى ماند, به روحیه بازماندگان شهیدان آسیب مى رسید و اثر منفى مى گذاشت, ولى زینب(س) با کمال قاطعیت در پاسخ او فرمود: ((انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا; فقط شخص فاسق رسوا مى شود, و بدکار دروغ مى گوید و او دیگرى است, نه ما.))
و باز او از روی شماتت به زینب سلام الله علیها گفت: “دیدی که خداوند با برادر و خاندانت چه کرد؟” در پاسخ فرمود: ” مَا رَاَیتُ إِلاَّ جَمِیلا …؛ جز زیبایی چیزی ندیدم، اینان افرادی بودند که خداوند مقام ارجمند شهادت را سرنوشتشان ساخت، از این رو داوطلبانه به آرامگاه های خود شتافتند، و بزودی خداوند بین آنان و تو جمع کند، تا تو را به محاکمه بکشند، اکنون بنگر در آن محاکمه چه کسی پیروز و چه کسی شکست خورده و درمانده است؟ مادرت به عزایت بنشیند، ای پسر مرجانه."(3)

1- علامه سید عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص379.

2- علامه بیرجندی، کبریت الاحمر، ص376.

3- علامه طبرسی، اعلام الوری، ص247/ کامل ابن اثیر، ج4، ص82.

****************************************************

صاحب خام این خامه می گوید :(( مَا رَاَیتُ إِلاَّ جَمِیلا … یعنی جز زیبا چیزى ندیدم ، در اوج بلا تنها دیدن زیبایی توحید نیست بلکه بالاتر از آن دیدن جلوه ذات ” جمیل” جل وعلا است و این مرتبه ای است که اوحدی از افراد و کمل اولیاء به آن رسیده اند…

تحلیلی بر کلام حضرت زینب (ع) که فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» / جز زیبا چیزی ندیدم

آنچه دیده زینب اندر کربلا زیبایی است
سختی و رنج و بلا نامش مگو شیدایی است

پدید آورنده : جواد محدثی ، (اینجا)

اگر گاهی «عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند .» ، آنگونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها .

آنکه به چشم «نظام احسن » به همه هستی می نگرد، از این نگاه، خیلی چیزها هم «دیده » می شود، هم «زیبا» دیده می شود، تا چه عینکی بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستی و حوادث بنگریم .

«زیبا بینی » هستی و حیات، هم آرامش روح و وجدان می بخشد، هم صلابت و پایداری و پایمردی می آفریند و هم قدرت تحمل ناگواری ها را می افزاید .

از این نگاه، «عاشورا» همانگونه که زینب کبری (ع) فرمود، جز «زیبایی » نبود .

آنچه زینب قهرمان در مقابل طعنه و طنز دشمن نسبت به این حادثه، بر زبان راند (ما رأیت الا جمیلا) (1) ، - جز زیبا ندیدم - پیشتر آرزوی حسین بن علی (ع) بود که در طلیعه این سفر، آرزو و اظهار امیدواری کرده بود که آنچه پیش می آید و آنچه اراده خداست، «خیر» برای او و یارانش باشد، چه به صورت «فتح » ، چه به شکل «شهادت »:

«ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا» (2)

زیبا دیدن خواهر و خیر دیدن برادر، مکمل یکدیگرند .

جلوه های زیبایی و نمادهای جمال در آینه کربلا بسیار است، که به برخی از آن ها اشاره می شود:

1 . تجلی کمال آدم:

این که انسان تا کجا می تواند اوج بگیرد، زلال شود، خدایی گردد، فانی در خدا شود، در «میدان عمل » روشن می شود . کربلا نشان داد که سقف تعالی انسان و آستانه رفعت روحی و تصعید وجودی و ظرفیت کمال جویی و کمال یابی او تا کجاست . پرونده آن حماسه نشان داد «که تا چه حد است مقام آدمیت » . این نکته برای جویندگان ارزش ها بسی زیباست و معیار!
2 . تجلی رضا به قضا:

در مقامات و مراحل عرفانی و سلوک، رسیدن به مقام «رضا» بسی دشوار و بس ارجمند است . اگر حضرت زینب، حادثه کربلا را زیبا می بیند، به خاطر بروز این شاخصه متعالی در عملکرد ولی خدا سیدالشهداست و یاران و دودمانش .

براستی که حسین بن علی (ع) در میان آنان که یکی به درد یا درمان و یکی به وصل یا هجران می اندیشند و آن را می پسندند، «آنچه را جانان پسندد» می پسندید . کربلا تجلیگاه رضای انسان به قضای خدا بود . حسین بن علی (ع) در واپسین لحظات حیات در قتلگاه چنین زمزمه می کرد: «الهی رضی بقضائک » . خواهر خویش را نیز به همین نکته توصیه کرده بود: «ارضی بقضاء الله » .

این مرحله از عرفان، یعنی خود را هیچ ندیدن و جز خدا هیچ ندیدن و در مقابل پسند خدا اصلا پسندی نداشتن . در آغاز حرکت از مکه به سوی کوفه نیز در خطبه ای فرموده بود: «رضا الله رضانا اهل البیت » ، (3) رضا و پسند ما خاندان، همان پسند خدا است!

این مبنای جانبازی و عشق حسین است و زینب عزیز، این را زیبا می بیند و این منطق و مرام را می ستاید .

آن روز که جان خود فدا می کردیم

با خون به حسین اقتدا می کردیم

چون منطق ما منطق عاشورا بود

با نفی «خود» ، اثبات «خدا» می کردیم (4)
3 . رسم الخط حق و باطل:

از زیبایی های دیگر عاشورا، خط کشی میان حق و باطل و تبیین منطقه حضور و عمل انسان های «دد منش » و «فرشته خو» ست .

وقتی خوبی و بدی و حق و باطل به هم در آمیزد، تیرگی باطل حق را هم غبار آلود و ناپیدا و مشوه جلوه می دهد . در ظلمت آبادی این چنین، گمراهی اندیشه ها و انسان ها طبیعی است و کفر نقابدار، مسلمانان ساده لوح و سطحی نگر را به شبهه می افکند . زیبایی کار امام حسین (ع) آن بود که مشعلی روشن کرد، تا راه، روشن شود، تیرگی ها بگریزد، چهره ها در آن هوای گرگ و میش فتنه و دروغ، نمایان و باز شناسانده شود، تا دیگر فریب و نقاب، بی اثر شود . آیا این زیبا نیست؟

عاشورا یک رسم الخط بود، ترسیم روشن خطی که حق و باطل را جدا کرد و مسلمان ناب را از مسلمان نمای مدعی باز شناساند، پیروان رحمان و جنود شیطان هر کدام در یک سو به عیان دیده شدند . حق، پی برده و صریح، به نبرد باطل آمد که عیان و بی نقاب به کربلا لشکر کشیده بود و مزورانه بر طبل «یا خیل الله ارکبی » می کوبید . اگر هم اندک تردیدی در «شناخت » باقی مانده بود، خطبه های زینب در کوفه و شام، آن را زدود . این از زیبایی های بس قیمتی حادثه خونین عاشورا بود .
4 . تبلور فتح ناب:

از زیبایی های دیگر عاشورا، مفهوم تازه ای از «پیروزی » است .

عده ای به غلط، پیروزی را تنها در «غلبه نظامی » می پندارند وشکست را در مظلومیت و شهادت . عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیت هم می توان «فاتح » بود و با کشته شدن هم می توان دفتر و کتاب پیروزی را نگاشت و با خون هم ترسیم «تابلوی ظفر» میسر است . پس فاتح معرکه کربلا حسین (ع) بود و چه فتح زیبایی!

این همان «پیروزی خون بر شمشیر» است که در سخن امام راحل (قدس سره) هم جلوه گر شد و فرمود: «ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است . . . ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم .» (5) و این همان آموزش قرآنی «احدی الحسنیین » است که فرهنگ مبارزان الهی است .

کسی که به «تکلیف » عمل کرده باشد، در هر حال پیروز است، آن هم پیروزی ناب .

گر چه از داغ لاله می سوزیم

ما همان سر بلند دیروزیم

چون به تکلیف خود عمل کردیم

روز فتح و شکست پیروزیم (6)

این دیدگاه را، هم امام حسین (ع) داشت، هم امام سجاد، هم حضرت زینب . با این دید، همه آن حوادث تلخ، چون پیامدی به سود اسلام و حق داشت، جمیل و شیرین بود . وقتی ابراهیم بن طلحه از امام زین العابدین پرسید: «چه کسی غالب شد؟» حضرت فرمود: آنگاه که وقت نماز فرا می رسد، اذان و اقامه بگو، خواهی فهمید که چه کسی پیروز شد! (7)

و آیا این، در حادثه کربلا زیبا نیست؟ پیروزی، حتی در صورت کشته شدن و شهادت!
5 . حرکت در مسیر مشیت خدا:

زیباترین جلوه این است که انسان، یک عمل و حادثه را در بستر «مشیة الله » و همسو با «خواست خدا» ببیند . اگر سالار شهیدان و یارانش به خون نشستند و اگر زینب و دودمان مصطفی به اسارت رفتند، این در لوح مشیت الهی رقم خورده بود و چه جمالی برتر از این که کارگروهی با جدول مشیت خدا هماهنگ گردد؟ !

مگر به حسین بن علی (ع) از غیب، خطاب نیامده بود که خواسته خدا آن است که تو را کشته ببیند؟ «ان الله شاء ان یراک قتیلا» و مگر مشیت خدا آن نبود که عترت پیامبر در راه نجات دین و آزادی انسان، به اسارت بروند؟ «ان الله شاء ان یراهن سبایا» پس چه غم از آن شهادت و این اسارت؟

هر دو، هزینه ای بودند که برای بقای دین و افشای طاغوت، می بایست پرداخته می شدند، آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه!

برای زینب بزرگ، که پرورده دامان وحی و تربیت شده مکتب علی (ع) است، این حرکت در بستر مشیت الهی، اوج ارزش ها و زیبایی هاست . وی مجموعه این برنامه را از آغاز تا انجام، زیبا می بیند، چون تک تک صحنه ها را منطبق با آن «خواسته ربوبی » می بیند .

آیا با این تحلیل و نگاه، حادثه عاشورا زیبا نیست؟
6 . شب قدر عاشورا:

این صحنه، از درخشان ترین جلوه های زیبایی است . کسانی که در سر دوراهی رفتن و ماندن، «ماندن » را که نشان «وفا» و «ایثار» است بر می گزینند و «زندگی بدون حسین » را ذلت و مرگ می شمارند .

آن خطبه امام، آن ابراز وفاداری یاران، آن سخنان و سؤال امام با قاسم، آن شب بیداری اصحاب تا سحرگاهان، آن زمزمه تلاوت قرآن و نیایش از خیمه ها، آن اعلام وفاداری یاران در حضور زینب کبری و امام حسین (ع)، هر کدام برگی زرین از این «کتاب جمال » است . چرا زینب، عاشورا را زیبا نبیند؟

آنچه در کربلا اتفاق افتاد، به یک «بنیاد» تبدیل شد، برای مبارزه با ستم در طول تاریخ و در همه جای زمین . آیا این زیبا نیست؟

لحظه لحظه های عاشورا، به صورت یک «مکتب » در آمد، که به انسان «آزادگی » ، «وفا» ، «فتوت » ، «ایمان » ، «شجاعت » ، «شهادت طلبی » ، . . . و «بصیرت » آموخت . آیا این زیبا نیست؟

خون های مطهری که در آن دشت بر زمین ریخت، سیلی شد و بنیان ستم را ویران کرد . آیا این زیبا نیست؟

هر بساطی را که عمری شامیان گسترده بود

نیم روزی این حسین بن علی برچید و رفت

و . . . آیا این زیبا نیست؟

فاجعه آفرینان کوفه و شام، فکر می کردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه می سازند . ولی در نگاه ژرف زینب، آنان گور خویش را کندند و چهره نورانی اهل بیت روشن تر و نامشان جاودان و دین خدا زنده و کربلا یک دانشگاه شد .

زینب قهرمان و عارف، این ها را می دانست و از ورای قرون می دید . این بود که در مقابل سخن نیشدار و زخم زبان والی کوفه، که با طعنه خطاب به این بانوی اسیر گفت: کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی، فرمود:

ما رأیت الا جمیلا . . . جز زیبا چیزی ندیدم!

پی نوشت ها:

1 . بحارالانوار، ج 45، ص 116 .

2 . اعیان الشیعه، ج 1، ص 597 .

3 . موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 328 .

4 . از نویسنده .

5 . صحیفه نور، ج 13، ص 65 .

6 . از نویسنده .

7 . اذا دخل وقت الصلاة فاذن و اقم، تعرف من الغالب (امالی شیخ طوسی، ص 66).

نظر دهید »
قرن ها از قیام حسینی و نهضت خونین کربلا می گذرد ولی نام و یاد این جانفشانی و حماسه آفرینی بر صفحه دل ها و دفتر تاریخ جاودانه می درخشد
ارسال شده در 10 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 

قرن‌‌ها از قیام حسینی و نهضت خونین کربلا می‌گذرد. ولی نام و یاد این جانفشانی و حماسه‌آفرینی بر صفحه دل‌ها و دفتر تاریخ جاودانه می‌درخشد. امام حسین(ع)‌، پیشوای آزادگان با تکیه بر آیات قرآن در برابر ظلم و بی‌عدالتی ایستاد، چراکه انسان آزاد آفریده شده و انسان آزاد هرگز در برابر بی‌عدالتی سکوت نمی‌کند و ذلت را نمی‌پذیرد.

به استناد تاریخ، امام حسین(ع)‌ در این راه پرافتخار، خود و اهل بیتش متحمل مصائب و آلام جگرسوزی شدند که بخشی از تاریخ خونبار عاشورا را تشکیل می‌دهد. این مصائب را حضرت به همراه اهل بیت و یاران باوفایش برای حفظ دین و ارزش‌های اسلامی به جان خریدند و هرگز در برابر اندوه و دردها و مصیبت‌ها، اظهار عجز و ناتوانی نکردند.

ماه محرم یادآور حادثه‌ای عظیم در تاریخ اسلام و بلکه جهان است؛ حادثه‌ای که در عین شکوهمندی، دردناک است و در همان حال که غرور را برمی‌انگیزد و انسان را به وجد می‌آورد، اشک اندوه را نیز از دیده جاری می‌کند. اما آن روی این حادثه که انسان را به وجد می‌آورد و غرور می‌آفریند، رشادت امام حسین(ع)‌ و یارانش مقابل خیل حرامیان و فاسقان است و به‌رغم تعداد اندکشان در مقابل تعداد کثیر دشمن، بدون هیچ ترسی و واهمه‌ای ایستادگی نمودند و با هیچ تطمیع و تهدیدی حاضر به مصالحه نشدند. آری اینچنین است که حادثه کربلا به‌ غم‌انگیزترین حادثه تاریخ اسلام بدل شده است؛ اما آنچه به گریه‌ها و ضجه‌های شیعیان در سوگ اباعبدالله الحسین(ع)‌ اعتبار می‌بخشد، شناخت شخصیت امام و راه و هدف ایشان است که طبیعتا این شناخت، اقتدا به او را به دنبال دارد.

یکی از درس‌هایی که از واقعه کربلا می‌توان گرفت و باید در آن تامل کرد؛ همین است که کجا می‌ارزد که آدمی جان خود را ببازد؟ آنچه تاکنون از تحلیل واقعه کربلا گفته شده؛ این است که آزادی و ذلت‌ناپذیری آدمی حکم می‌کند که جان خود را بر سر حریت خود بگذارد، این درست است، آدمی شریف‌تر و عظیم‌تر از آن است که خود را به متاع حقیر و بی‌ارزشی بفروشد، این مساله، جنبه روان‌شناسی شخصی دارد، اما وقتی ظلم شکل اجتماعی پیدا می‌کند، وقتی که با سست شدن ظلم مواجه می‌شود و آن ظلم بتدریج شیوه و روش همگانی پیدا می‌کند، در اینجاست که شورش و قیام، جواز بلکه حکم وجوب پیدا می‌کند و حال این شورش و شوریدن هم عنصری عقلانی دارد هم عنصری عاشقانه، در آن هم سیاست درج است هم شهادت، هم عاشقی و هم عاقلی.

و اینجاست که سخن از نگاه جلال‌الدین رومی (مولانا)‌، نسبت به حادثه کربلا موضوعیت پیدا می‌کند؛ جناب مولانا، یکی از کسانی بود که به طور مشخص نسبت به شخص امام حسین(ع)‌ و حرکت او ارادت می‌ورزید و یاد و نام ایشان را محترم نگه می‌داشت. وی در دو جا به طور مشخص درباره حادثه کربلا سخن گفته است، یک بار در مثنوی و دیگری در دیوان شمس. مولانا در مثنوی ضمن آن که به شرح داستانی می‌پردازد، در فحوای داستان، این پرسش را مطرح می‌کند که آیا کربلا فقط یک چهره داشته است و آن هم چهره غم و اندوه و درد و رنج، یا آن که چهره‌‌ها و بواطن دیگری هم داشته است سپس پاسخ می‌دهد آری، از یک طرف حضرت را کشتند و این درست است و غم‌انگیز است اما از سوی دیگر، او رها شد، به شکستن قفس نظر کنید، به آزاد شدن مرغ جان این سلطان از این زندان نظر کنید، می‌بینید که او با این رهیدن، شاد است.

جان سلطانی ز زندانی بجست

جامه چون دریم و چون خائیم دست

چون که ایشان خسرو دین بوده‌اند

وقت شادی شد چو بشکستند بند

درس دیگری که می‌شود از این شور و حماسه آموخت، درس زیبا دیدن جهان است، آموختن این که آدمی در زشت‌ترین زشتی‌ها همواره می‌تواند یک چهره زیبا ببیند و چه زیبا چشمان زیبابین حضرت زینب(س)‌، زیبایی‌ها را دید و فرمود «ما رایت الا جمیلا» لذا جناب مولانا اشاره می‌کند که اگر این عالم پر از زشتی و پلیدی شود، پاکان فقط از او پاکی نصیبشان خواهد شد.

گر جهان را پر در مکنون کنم

چون نصیب تو نباشد، چون کنم؟

گر شود عالم پر از خون مال مال

کی خورد مرد خدا الا حلال

حادثه‌ای اینچنین پر از زشتی و قساوت، چهره دیگری پیدا می‌کند، تصویری از ایثارگری و عاشقی و گذشت تام و تمام.

در طبق اخلاص نهادن همه هستی خویش و حقیقتا زیباترین حادثه عالم انسانی است و هر چه این گذشت وسیع‌تر و عمیق‌تر باشد، آن زیبایی وسیع‌تر و عظیم‌تر خواهد بود و جناب مولانا به واقعه عاشورا و کربلا و امام حسین(ع)‌ به چشم یک پاکبازی مطلق می‌نگریست. این غزل مولوی را که از سر ارادت در وصف یاران و شهدای کربلا گفته است، بارها شنیده‌ایم؛

کجایید ای شهیدان خدایی

بلاجویان دشت کربلایی

کجایید ای سبکبالان عاشق

پرنده‌تر ز مرغان هوایی

کجایید ای ز جان و جا رهیده

کسی مر عقل را گوید کجایی؟

این چند بیت اندک، تصویر کامل و غنی از یک ارادت‌ورزی صمیمانه است که می‌توان در وصف عاشقان واقعی ابراز کرد. این هم یک چهره است، یک تصویر است و این هم یک چشم است که آدمی می‌تواند به حادثه کربلا باز کند و درس تازه‌ای از آن بیاموزد، مهم‌‌ترین علامت عاشقی، ایثار و گذشت است و هیچ چیز دیگر به پای آن نمی‌رسد، این عاشقی یا ایثارگری به زبان و سخن نیست بلکه به عمل است. امام حسین(ع)‌ تنها از جانش نگذشت از همه برخورداری‌هایش گذشت. او یک بار شهید نشد، هزار بار شهید شد، با سلب هر حقی، با شهادت هر یاری و با خوردن هر تهمتی و به عوض هزار بار هم عروج کرد و معراج یافت. آری حادثه کربلا برای کسی چون جلال‌‌الدین مولوی عبارت بود از حادثه در زندان را شکستن، حادثه به نوا رسیدن یا به نوا رساندن بینوایان و حال پس از گذشت سال‌ها از آن حادثه چه بسیار تابلوها و تصاویر و بواطن دیگر است که هنوز مکتوم مانده و باید مکشوف شود.

مهدی مسکنی

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 32

آخرین مطالب

  • رابعه عدویه
  • مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • آیت الله کوهستانی
  • شیخ مفید
  • یا صاحب زمان(عج)
  • زینت صاحب الزمان باشیم
  • گل نرکس خدا کند که بیایی
  • میلاد نور مولود کعبه برشما مبارک
  • هیچ وقت نگ. نقطه سر خط
  • کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایید

آخرین نظرات

  • یازهرا(س)  
    • یا علی ( ع )
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • مادر پهلو شکسته  
    • یاس های سوخته
    • فاطمه(س) بی نشان
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • یا مهدی  
    • "یا مهدی ادرکنی"
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • مادر پهلو شکسته  
    • یاس های سوخته
    • فاطمه(س) بی نشان
    در آیت الله کوهستانی
  • دختری از قبیله آفتاب  
    • پرنسس های چادری
    • Lord of peace
    • دختران قبیله آفتاب
    • منجی بشریت
    در آیت الله کوهستانی
  • نورالهدی  
    • نورالهدی
    در زینت صاحب الزمان باشیم
  • زكي زاده  
    • مائده
    در گل نرکس خدا کند که بیایی
  • كوثر  
    • "مدرسه علمیه کوثر علی آباد"
    در عید شما مبارک
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در یا صدیقه کبری
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در سلام علی آل یاسین گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم گل نرگس نکند مهر ز من برداری داغ دیدار رخت را به دلم بگذاری
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در عاشورا و زیبایی
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در مقاله ای در مورد واقعه عاشورا

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یاس های سوخته

یاس های سوخته
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • سبک زندگی عاشورایی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان