یاس های سوخته

|خانه|تماس |ورود
2ـ زهیر بن قین
ارسال شده در 8 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 

 

روز دوشنبه 21 ذیحجّه قافله امام حسین(ع) به زرود(موضعی از طریق مکه به سوی کوفه، بعد از رمل) فرود آمد. در نزدیکی اردوی امام، زهیر بن قین، بجلی فرود آمده او از هواداران عثمان به شمار می رفت و در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز می گشت.(20)

راوی می گوید: در منزل زرود بود که با زهیر نشسته و غذا می خوردیم که ناگهان فرستاده حسین(ع) بر ما وارد شد و سلام کرد و گفت: ای زهیر بن قین! مرا اباعبداللّه به سوی تو فرستاده که او را ملاقات کنی. ما همه دست از غذا کشیده و سکوت کردیم، همسر زهیر که دیلم (یا دُلَهم)(21) دختر عمرو بود. گفت: سبحان اللّه! فرزند پیامبر تو را فراخوانده و کسی را به دنبالت فرستاده و تو از رفتن خود داری می کنی؟! چه می شود اگر نزد او رفته و سخن او را بشنوی!

زهیر از جای برخاست و به سوی امام رفت، طولی نکشید که مراجعت نمود در حالی که چهره اش می درخشید و مَسرور بود، فرمان داد تا خیمه را برچیده و در جوار اردوی امام خیمه زنند. و بعد به همسرش گفت: تو را طلاق دادم زیرا دوست ندارم از من جز خوبی به تو برسد.

من تصمیم گرفته ام که همراه حسین(ع) باشم و جانم را فدای او کنم، سپس همسر خود را با مقدار آذوقه و مال با چند تن از عموزادهایش همراه کرد تا او را به مقصد برسانند. همسر زهیر برخاست و گریه کرد و با او وداع کرد و گفت: خدا یار و مددکار تو باشد، و برای تو این سفر را به خیر کند و در روز واپسین این از خود گذشتگی مرا به جدّ حسین(ع) یادآور باش.(22)

زهیر بعد از وداع با همسرش به همراهان خود گفت: «هر کسی از شما دوست دارد، با من بیاید و الّا این آخرین دیدار ماست! و بعد حدیثی را برای همراهان خود نقل کرد که ما در «بلنجر(23)» جنگ می کردیم و خداوند ما را پیروز کرد و غنائمی را بدست آوردیم. سلمان باهلی (در روایات دیگر سلمان فارسی دارد) به ما گفت: آیا به این فتح و پیروزی و گرفتن غنائم خوشحال و مسرورید؟ گفتیم: آری! گفت: زمانی که محضر سید شباب آل محمد(ص) را درک کردید به جنگ نمودن در کنار او و یاری نمودن او… که نصیب شما خواهد شد، بیشتر شاد باشید. و من اکنون شما را به خدا می سپارم.»(24) تا این جا چند امر توبه زهیر را زیباتر نموده، اوّل این که او عثمانی بود، 180 درجه تغییر جهت داد و صد در صد حسینی و کربلایی شد، دوم اینکه از مال و اموال و همسر و همراهان گذشت خصوصاً که از سفر حج برگشته بود و سخت مشتاق بود که بستگان و دوستان را ببیند و سوغاتی سفر حج را تقدیم آنان نماید.

سوم امر که زیبایی توبه او را زیباتر می کند جوابی است که در شب عاشورا در پاسخ امام حسین(ع) بیان نمود. آنگاه که حسین(ع) چراغ را خاموش و از یاران خود خواست که از کربلا خارج شوند و بیعت خود را نیز از آنها برداشت، زهیر درجواب آن حضرت عرض کرد: بخدا سوگند دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خدا تو را و اهل بیت تو را از کشته شدن در امان دارد.(25)

چهارم این که در روز عاشورا خطبه جانانه ای در حمایت و معرّفی امام حسین خواند، که امام حسین(ع) خیرخواهی او را تصدیق کرد.

زهیر بن قین به طرف لشکر دشمن خارج شد در حالی که سوار بر اسب بود و لباس جنگ بر تن داشت، و خطاب به آنان گفت: ای مردم کوفه! از عذاب خدا بترسید، حق مسلمان بر مسلمان این است که برادرش را نصیحت کند، ما هم اکنون برادریم و بر یک دین مادامی که جنگی بین رخ نداده است و چون کار به جنگ کشد شما یک امّت و ما امّت دیگری خواهیم بود خدا ما را بوسیله خاندان رسولش در مقام امتحان بزرگ قرار داده تا ما را بیازماید، من شما را به یاری این خاندان و ترک یزید و عبیداللّه بن زیاد فرا می خوانم زیرا شما در حکومت اینان جز سوء رفتار و قتل و کشتار و بدارآویختن و کشتن قاریان قرآن همانند حجربن عدی و اصحاب او و هانی بن عروه و امثال او ندیده اید.

سپاهیان عمر بن سعد به زهیر ناسزا گفتند و عبیداللّه را مدح و دعا کردند، سپس گفتند: ما از این مکان نمی رویم تا حسین و یارانش را بکشیم و یا آنها را نزد عبیداللّه ببریم!

زهیر گفت: ای بندگان! فرزند فاطمه به محبّت و یاری سزاوارتر از پسر سمیّه (عبیداللّه بن زیاد) است. اگر او را یاری نمی کنید، دست خود را به خون او آلوده نکنید او را رها کنید تا یزید هرچه می خواهد، با او رفتار کند، بجان خودم سوگند که یزید بدون کشتن حسین نیز از شما خوشنود خواهد بود.

در این اثنا شمر تیری به سوی زهیر پرتاب کرد و گفت: ساکت باش! خدا صدای تو را فرو نشاند تو ما را به زیادی سخنت آزردی.

زهیر در پاسخ شمر گفت: ای اعرابی زاده! من با تو سخن نگویم، تو حیوانی بیش نیستی! من گمان ندارم حتّی دو آیه از کتاب را بدانی، مژده باد تو را به رسوایی روز قیامت و عذاب دردناک الهی.

شمر گفت: خدا تو و امام تو را پس از ساعتی خواهد کشت! زهیر گفت: مرا از مرگ می ترسانی؟! بخدا سوگند در نظر من شهادت با حسین بهتر از زندگی جاودانه با شماست. راستی این جملات از یک تائب که شاید 12 الی 14 روز است به حسین(ع) ملحق شده است بسیار زیبا و عمیق است.

سپس زهیر رو به مردم کرده و با صدایی بلند گفت: «ای بندگان خدا! این مرد درشت خوی شما را نفریبد، بخدا سوگند شفاعت رسول خدا هرگز به گروهی که خون فرزندان و اهل بیت او را بریزند و یاران آنها را بکشند نخواهد رسید.»(26)

شخصی از طرف امام حسین(ع) پیغام داد ای زهیر! برگرد، که امام می فرماید: بجان خودم سوگند همانگونه که مؤمن آل فرعون قومش را نصیحت کرد، تو نیز در نصیحت این گمراهان انجام وظیفه و بر دعوت آنها به راه مستقیم پافشاری نمودی اگر سودی داشته باشد.»(27)

پنجمین نکته ای که توبه زهیر را زیباتر نموده این است که گاه حسین(ع) را دلداری می داد، در جمله ای عرض کرد: مولای من بعد از قتل عباس و حبیب در چهره ات انکسار ظاهر شده است مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: «بلی و حقّ الحقّ محقین؛ بله بر حق ترین حق، ومن بر حق حقداران می باشم.»(28)

و تا آنجا زهیر پیشرفت که این جمله زیبا را به زبان آورد: «لوکشف الغطاما ازددت یقیناً؛ اگر پرده ها کنار روند بر علم من افزوده نمی شود.»

و بعد از نماز ظهر دست خود را روی شانه امام حسین(ع) نهاد و این رجز را خواند:

اقدم هدیت هادیّاً مهدیّاً الیوم تلقی جدّک النّبیّاً
وحسناً و المرتضی علیّاً وذا الجناحین الفتی الکمیا
و اسد اللّه الهشید الحیّا؛به پیش ای هدایت شده و راهنما، امروز جدّت نبی اکرم را دیدار خواهی کرد، و همچنین حسن(مجتبی) و علی مرتضی و صاحب دو بال (جعفر طیّار) آن جوانمرد شجاع را و حمزه شیر خدا شهید زنده را دیدار خواهی نمود.(29)

او از جمله اصحابی بود که پیشاپیش امام حسین(ع) شمشیر زد تا به درجه والای شهادت رسید.(30)

حسین(ع) پس از شهادت او فرمود: «ای زهیر! خدا تو را از لطف خود دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به لعنت ابدی خود گرفتار سازد.»(31)

با توجه به نکات پیش گفته می توان گفت توبه زهیر از زیباترین توبه های صحنه تاریخ بشری است.

پی نوشت هاـــــــــــــــــــــــ

32. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج 45، ص116.

33. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 241.

34. مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 88.

35. «و انّ لک فی الجنّة درجاتٍ لاتنالها الّا بالشهادة» امالی شیخ صدوق تهران، انتشارات اسلامیّه. مجلس 30، حدیث 1، عوامل بحرانی، قم مؤسسة الامام المهدی(عج)، ج 17، ص 16.

36. محمد علی مجاهدی (پروانه).

37. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، ج 44، 329.

38. مقتل الحسین مقرّم، بیروت، دارالکتاب، ص 140، قصه هجرت، انتشارات سرور، نظری منفرد، ص 82.

39. مراد از طف کنار شط فرات است که حسین(ع) در آنجا کشته شد.(مجمع البحرین، ج 5، ص 90).

40. کامل الزیارات، ابن قولویه، نجف المکتبة المرتضویه، ص 72.

41. اعفر، یعنی خاک.

42. کامل الزیارات، همان، ص 72.

43. نواویس، جمع «ناووس» است و آن مقبره نصاری است، و مراد از آن در اینجا قریه ای است که نزد کربلا بوده است (ابصار العین، ص 17، سماوی) در کتاب الامام الحسین و اصحابه، ج 1، ص 8، می خوانیم که «ناووس» قریه است که بندر ریاح قبیله حرّ بن یزید ریاحی در آن سکونت داشته و هم اکنون قبر حر در آنجا قرار دارد.

44. اللهوف، سید ابن طاووس، قم، انتشارات داوری، ص 25، قصّه هجرت، همان، ص 148.

45. به نقل شکوفه های ولایت، سید خلیل شبیری، ص 178.

46. اعلام الوری، فضل بن الحسن طبرسی، بیروت دارالمعرفه، ص238، قصه هجرت، ص 275 ـ 276.

47. قصه هجرت، ص 304.

48. حیاة الحسین باقر شریف القرشی، قم دارالکتب العملیه، ج3، ص221.

49. مقتل خوارزمی، ج 2، ص 10، مقتل الحسین، مقرّم، همان، ص245.

50. محمد علی مجاهدی(پروانه).

51. الامام الحسین و اصحابه، فضلعلی قزوینی، قم، باقری، ص166.

52. ابصار العین، محمد سماوی، قم، بصیرتی، ص 95.

53. اللهوف، ص 30.

54. بلنجر به فتح باء و لام و سکون نون و فتح جیم، شهری است در نواحی دریای خزر مراصد الاطلاع، ج 1، ص 220، قصه هجرت، ص 179.

55. اثبات الهداة، حرّ عاملی، ج 2، ص 588، دلائل الامامه، طبری، ص 74.

56. ارشاد، مفید، قم آل البیت (ع)، ج 2، ص 92.

57. کامل ابن اثیر، بیروت، دارصادر، ج 4، ص 63.

58. نفس المهموم، شیخ عباس قمی، قم، بصیرتی، ص 243.

59. موسوعه کلمات الامام الحسین، معهد تحقیقات باقرالعلوم، مؤسسة الهادی، 1373، ص 443.

60. نفس المهموم.

61. همان، ص 181.

62. موسوعه، همان، ص 443، بحارالانوار، ج 5، ص 25.

نظر دهید »
زیباترین توبه
ارسال شده در 8 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 


تائب در دنیا فراوان بوده و خواهد بود، ولی هیچ توبه به زیبایی توبه زهیر بن قین، و حرّ بن یزید ریاحی نیست.

1ـ حر بن یزید

روز یکشنبه مطابق با بیست و هفتم ذی حجّه 60 هـ.ق حضرت وارد منزل حُسَم شد، حربن یزید با هزار سوار هنگام ظهر از گَرد راه رسید در برابر امام حسین(ع) و لشکریانش قرار گرفت، حضرت دستور داد همراهان حر و اسبان آنان را سیراب نمایند. امّا همین حر که اولین فردی بود که سر راه امام حسین(ع) گرفت با توبه زیبای خود اوّلین شهید راه حسین در کربلا لقب گرفت.

صبح عاشورا به قرة بن قیس دستور داد اسب او را آماده کند، آنگاه حر کم کم به سوی خیمه گاه حسین(ع) حرکت کرد مردی(مهاجر بن اوس) به او گفت: این (لرزیدن) چه حالتی است که در تو می بینم، حر گفت: بخدا سوگند خود را در میان بهشت و دوزخ می بینم و بخدا قسم چیزی را بر بهشت ترجیح نمی دهم اگرچه مرا پاره پاره کرده و در آتشم بسوزانند.

هنگامی که به نزد امام حسین(ع) رسید خود را بر پای حضرت انداخت و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! جان من به فدای تو باد، من کسی بودم که بر تو سخت گرفته و در این مکان فرود آوردم. و گمان نمی کردم که این گروه با تو چنین رفتار نمایند و سخن تو را نپذیرند، و بخدا سوگند اگر می دانستم که این گروه با تو چنین خواهند کرد هرگز دست به چنین کاری نمی زدم، و من به درگاه خدای بزرگ توبه می کنم از آنچه که انجام داده ام آیا توبه من پذیرفته می شود؟».

یا حسین حرّ گهنکار منم کن قبولم که تو را یار منم
من که خود بنده تو گردیدم بذر عشق تو به دل پاشیدم
حر شرمنده و دلخسته منم آنکه ره را به رویت بسته منم
یا حسین عبد خطاکار توام داده دل بر تو گرفتار توأم
در حضورت به امان آمده ام از پی دادن جان آمده ام
حرّم و پیش تو خجلت زده ام سوی دریای کرم آمده ام
امام حسین(ع) فرمود: آری خدا توبه تو را می پذیرد پیاده شو! حر بن یزید عرض کرد: من برای تو سواره باشم بِه از آن است که پیاده شوم، روی این اسب مدّتی مبارزه می کنم و در پایان کار فرود خواهم آمد.

امام حسین(ع) فرمود: خدای تو را بیامرزد! آنچه را که تصمیم گرفته ای انجام ده. سپس حر مقابل لشکر کوفه ایستاد و گفت: ای اهل کوفه! مادرتان به سوگتان بگرید، این بنده صالح خدا را خواندید و گفتید در راه تو جان خواهیم باخت، ولی اینک شمشیرهای خود را بر روی او کشیده و او را از هر طرف محاصره کرده اید و نمی گذارید در این زمین پهناور به هر کجا بخواهد برود و مانند اسیر در دست شما گرفتار مانده است، او و زنان و دختران او را از نوشیدن آب فرات منع کردید در حالی که قوم یهود و نصاری از آن می نوشند…شما پاس حرمت پیامبر را درباره عترت او نگاه نداشتید، خدا در روز تشنگی شما را سیراب نگرداند…(15)

حر بر آن نامردان حمله ور شد و این گونه رجز می خواند:

انّی انا الحرّ و مؤوی الضّیف اضرب فی اعراضکم بالسیف
عن خیر من حلّ بلاد الخیف اضربکم ولا اری من حیفٍ(16)
همانا من حرّ هستم که میزبان میهمانانم، شمشیرم را بر شما فرود می آورم و حمایت از بهترین کسانی که ساکن بلاد خیف شده می نمایم و می زنم شما را و باکی نمی بینم.

بیش از چهل نفر از لشکریان عمر بن سعد را از پا درآورد، و سرانجام خود بر زمین افتاد، امام حسین(ع) بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاک و این جملات تاریخی را که نشانگر قبولی توبه زیبای اوست فرمود: «انت حرّ کما سمّتک امّک حرّا؛ تو حر و آزاد مردی همانگونه که مادرت تو را حرّ نامید.»(17)

و این شعر منسوب به حسین(ع) است که فرمود:

لنعم الحر حرّ بنی ریاحٍ صبور عند مشتبک الرّماح
و نعم الحرّ اذا فادی حسیناً و جاد بنفسه عند الصّباح(18)
نیکو آزاده ای بود حرّی که از قبیله بنی ریاح است. او هنگامی که نیزه ها بر او فرود آیند مقاوم است. و نیکو حرّی است هنگامی که او خود را فدای حسین کرد و جان خود را صبح هنگام بذل نمود.

توبه حرّ آنچنان زیبا بود که بر بدن او نیز اثر گذارد چرا که شاه اسماعیل صفوی بعد از صدها سال وقتی قبر او را نبش کرد دید بدن همچنان تازه است و دستمال مبارک امام حسین(ع) بر پیشانی اوست وقتی آن را باز کرد خون از پیشانی جاری گشت، و با هیچ باندی جز همان دستمال که مدال افتخار حر بود بند نیامد، این است که می گوییم زیباترین توبه.

افراشت ز مهر، بیرق یاری را خوش برد به سر، طریق دینداری را
شد حرّ و درید پرده ظلمت را شد مست و سرود شعر بیداری را(19)

نظر دهید »
زیباترین خطبه
ارسال شده در 8 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 


خطبه های معصومین(ع) علی الخصوص امام حسین(ع) همه زیبا است. امّا خطبه ای که هنگام حرکت از مکه ایراد فرمود از زیبایی خاصی برخوردار است چرا که از زیبایی شهادت برای مروان سخن گفته و از عشق زیبایی خود به شهادت و گذشتگان خویش سخن به میان آورده است، و این جمله ماندنی و زیبا یعنی «رضی اللّه رضانا» در این خطبه آمده، و در این خطبه است که بی پرده و با صراحت اعلام می دارد که هر کس حاضر است جان خود را در راه خدا فدا کند همراه ما بیاید.

«الحمد للّه ماشاء اللّه ولاقوّة الّا باللّه و صلّی اللّه علی رسوله، خطّ الموت علی ولد آدم مخطّ القلادة علی جید الفتاة و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف و خیر لی مصرعٌ انا لاقیه کانّی باوصالی تتقطّعها عسلان الفلوات بین النّواویس و کربلا…؛ سپاس مخصوص خداوند است. آنچه او خواهد همان شود، هیچکس را توان انجام کاری نیست مگر به کمک او، و درود خدا بر رسولش باد!

مرگ برای فرزندان آدم همانند گردن بند، برگردن دختران جوان (زیبا) است، و من آرزومند ملاقات نیاکان خود هستم همانطور که یعقوب مشتاق دیدار یوسف بود. و برای من از قبل، زمینی که باید شهادتگاه من باشد و پیکر مرا در خود جای دهد، انتخاب شده است، باید خود را به آن زمین برسانم، و گویی می بینم که در زمین کربلا بند بند مرا گرگان بیابانها در «نواویس»(12) از هم جدا می سازند! و شکمهای خالی خود را پر می کنند! و برای آدمی گریز از تقدیری که قلم قضای الهی رقم زده مقدور نیست.

رضی اللّه رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه و یوفّینا اجر الصّابرین لن تشذّ عن رسول اللّه لحمته و هی مجموعة له فی حظیرة القدس تقرّ بهم عینه و ینجز بهم وعده، من کان باذلاً فینا مهجته و موطّناً علی لقاء اللّه نفسه فلیرحل معنا فانّی راحلٌ مصبحاً انشاء اللّه تعالی؛ رضای خداوند، رضای ما اهل بیت (رسالت) است. بر بلای الهی صبر می کنیم تا اجر صابران را از خدا دریافت کنیم. آنان که با رسول خدا(ص) خویشاوندی دارند از او جدا نگردند و در بهشت در محضر او خواهند بود و چشم پیامبر(ص) به دیدار آنها روشن می شود و این وعده خداوند است که در او خلافی نیست.

هر کس می خواهد خونش (و جانش) را در راه ما فدا کند و خود را برای لقای پروردگار خود آماده می بیند با ما همسفر شود که صبحگاهان حرکت خواهم کرد.»(13)

این جمله پایانی از آن جملات زیبایی است که نظیر ندارد چرا که حضرت به گونه ای صحبت نمی کند که سیاهی لشکر جمع کند، و به گونه ای وعده و وعید نمی دهد که دنیا طلبان دور او جمع آیند، بلکه با صراحت و زیبایی تمام اعلام می دارد که عاشقان شهادت با ما همراه شوند، آنها که خود را آماده کرده اند، و دنیا را طلاق داده اند حاضرند جان عزیز خود را دو دستی تقدیم الهی نمایند و سراپا اشتیاق لقاء حق هستند با ما همسفر شوند.

گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما
ناداده تن بخواری و ناکرده ترک سر نتوان نهاد پای به خلوتسرای ما
تا دست و رو نشست بخوان می نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز شیر افکن است بادیه ابتلای ما
همراز بزم ما نبود طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آنکه با هوس کشور آمده سرناورد به افسر شاهی گدای ما
ما را هوای سلطنت ملک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت چون شاه تشنه، کار بشمر و سنان نداشت(14)

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 32

آخرین مطالب

  • رابعه عدویه
  • مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • آیت الله کوهستانی
  • شیخ مفید
  • یا صاحب زمان(عج)
  • زینت صاحب الزمان باشیم
  • گل نرکس خدا کند که بیایی
  • میلاد نور مولود کعبه برشما مبارک
  • هیچ وقت نگ. نقطه سر خط
  • کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایید

آخرین نظرات

  • یازهرا(س)  
    • یا علی ( ع )
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • مادر پهلو شکسته  
    • یاس های سوخته
    • فاطمه(س) بی نشان
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • یا مهدی  
    • "یا مهدی ادرکنی"
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • مادر پهلو شکسته  
    • یاس های سوخته
    • فاطمه(س) بی نشان
    در آیت الله کوهستانی
  • دختری از قبیله آفتاب  
    • پرنسس های چادری
    • Lord of peace
    • دختران قبیله آفتاب
    • منجی بشریت
    در آیت الله کوهستانی
  • نورالهدی  
    • نورالهدی
    در زینت صاحب الزمان باشیم
  • زكي زاده  
    • مائده
    در گل نرکس خدا کند که بیایی
  • كوثر  
    • "مدرسه علمیه کوثر علی آباد"
    در عید شما مبارک
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در یا صدیقه کبری
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در سلام علی آل یاسین گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم گل نرگس نکند مهر ز من برداری داغ دیدار رخت را به دلم بگذاری
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در عاشورا و زیبایی
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در مقاله ای در مورد واقعه عاشورا

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یاس های سوخته

یاس های سوخته
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • سبک زندگی عاشورایی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان