به نام خدا
فردی از یکی از روستا های نزدیک محل اقامت شیخ مفید ،نزد او آمد وپرسید :زنی در روستا هنگام هنگام وضع حمل جان
سپرد ،ولی فرزندش به دنیا نیامده ،چه کنیم؟
شیخ پاسخ داد:زن را به همان صورت دفن کنید. آن شخص برخاست ورفت.
بین راه مردی اورا صدا زد و گفت :شیخ پیغام دادو گفت:اول بچه را از شکم مادر بیرون آورده سپس اورا دفن کنید
چند سال از آن ماجرا گذشت .همان مرد همراه یک طفل که چند سال داشت،بار دیگر خدمت شیخ رسید وبرای
وبرای ارسال آن پیغام سپاس گزاری کرد.شیخ شگفت زده شد(چون می دانست فتوای او چیز دیگری بوده است)
وفهمید که آن شخص از جانب امام زمان (عج)پیغام را رسانده است.
شیخ به اشتباه خود پی برد ،درون خانه اش رفت،در را بست وبنا داشت که دیگر فتوا ندهد ،
اما زمان(عج)در نامه ای به او نوشت :بر شما است که فتوا دهید وبرما است که شما را استوار کرده و نگذاریم که در خطا
باشید
منبع:کتاب وقتی برای گریستن ،داستان هایی شگفت انگیز از علما وپارسیان،مولف:زهره مظفری
برای ظهور وسلامتی امام زمان صلوات
آخرین نظرات