یاس های سوخته

|خانه|تماس |ورود
جلوه هاي زيبايي عاشورا
ارسال شده در 8 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 

” ما رايت الا جميلا “؛ حضرت زینب كبري(س) این جمله را در مجلس یزید در شام فرمود، زمانی كه یزید بن معاويه در مجلسی عمومی، رو به حضرت نمود، و در حالتی كه مست غرور بود گفت: خدا را شكر كه شما را خوار نمود !بعد از حضرت زینب(س) سؤال كرد: كار خدا را با برادر و اهل بیت چگونه یافتی؟ یزید قصد داشت همه جنایات خویش را با نسبت دادن به خواست خدا صحیح جلوه داده و كارهای خود را بر اساس حق توجیه نماید! زینب كبری در جواب فرمود: “و ما رأیتُ الاّ جمیلاً…؛ هیچ چیز جز زیبایی ندیدم. اینان (امام حسین و یارانش) گروهی بودند كه خداوند شهادت را برای آنان مقرّر نمود و در قیامت خداوند بین تو و آن‏ها قضاوت می‏نماید.”

زيبايي در نگاه
گاهی زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها. آنکه به چشم «نظام احسن» به همه هستی می نگرد، از این نگاه، خیلی چیزها هم «زیبا» دیده می شود. بستگي دارد تا چه عینکی بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستی و حوادث بنگریم. «زیبا بینی» هستی و حیات، هم آرامش روح می بخشد، هم صلابت و پایداری و پایمردی می آفریند و هم قدرت تحمل ناگواری ها را می افزاید. از این نگاه «عاشورا» همان گونه که زینب(س) فرمود، جز «زیبایی» نبود. انسان موحّد چون می‏یابد كه بر اساس مصلحت خداوند، این واقعه به وقوع پیوسته و حكمت خدا بر آن تعلّق گرفته، در هر لحظه و هر كاری به رضای او راضی است و آن حادثه را كه خداوند پسندیده است، زیبا می‏یابد؛این اوج عرفان و عشق الهی است كه: «من از درمان و درد و صل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد»

جلوه هاي زيبايي
آنچه زینب(س) در مقابل طعنه دشمن نسبت به این حادثه، مي فرمايد “ما رایت الا جمیلا - جز زیبا ندیدم” پیشتر آرزوی حسین(ع) بود که در طلیعه این سفر، آرزو کرده بود که آنچه پیش می آید و آنچه اراده خداست، «خیر» برای او و یارانش باشد، چه به صورت «فتح»، چه به شکل “شهادت"؛ «ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا» زیبا دیدن خواهر و خیر دیدن برادر، مکمل یکدیگرند. جلوه های زیبایی و نمادهای جمال در آینه کربلا بسیار است، که در اين مجال به صورت مختصر بدان پرداخته مي شود:
جدايي حق و باطل: از مهم ترین جلوه های زیبایی عاشورا خط کشی میان انسان های دیومنش و فرشته خو بود.وقتی خوبی و بدی و حق و باطل با هم در آمیزد تیرگی باطل، حق را هم غبارآلود و ناپیدا می کند.در چنین ظلمت کده ای گمراهی اندیشه ها و انسانها طبیعی است و کفر نقابدار، مسلمانان ساده لوح وسطحی نگر را به شبهه می افکند!زیبایی کار حسین آن بود که مشعلی روشن کرد تا راه، روشن و تیرگی زدوده شود و چهره ها در آن هوای گرگ ومیش نمایان و بازشناسانده شود،تا دیگر فریب و نقاب بی اثر شود.

مفهوم تازه اي از پيروزي: از دیگر زیبایی های عاشورا، مفهوم تازه ای از پیروزی بود.عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیت هم می توان فاتح و پیروز بود. این همان «پیروزی خون بر شمشیر» است. عده ای به غلط، پیروزی را تنها در «غلبه نظامی» می پندارند وشکست را در مظلومیت و شهادت. با این دید، همه آن حوادث تلخ، چون پیامدی به سود اسلام و حق داشت، جمیل و شیرین بود. وقتی ابراهیم بن طلحه از امام زین العابدین پرسید: «چه کسی غالب شد؟» حضرت فرمود: آنگاه که وقت نماز فرا می رسد، اذان و اقامه بگو، خواهی فهمید که چه کسی پیروز شد!»
هدايت در پرتو حماسه: نتيجه خون امام(ع) و پرداختن به خون امام، حماسه است. نتيجه نور امام (ع) و پرداختن به نور امام، هدايت است. در يک جامعه هم هدايت بايد باشد و هم حماسه. يک جامعه بيشتر از آن که به حماسه نياز داشته باشد به هدايت نياز دارد. انسان بيشتر از آن که به حماسه نياز داشته باشد به هدايت نياز دارد. در ماجراي کربلا، نگاه مي کنيم، زينب (س) به چه چيزي توجه داشت ؟ اگر او مي خواست به شهادت ها توجه داشته باشد تمام چيزهايي که مي ديد برايش درد بود نه زيبايي. ولي ايشان چون هدايت را مي بيند از زيبايي مي گويد.
تجلی کمال انسان: این که انسان تا کجا می تواند اوج بگیرد، زلال شود، خدایی گردد، فانی در خدا شود، در «میدان عمل» روشن می شود. کربلا نشان داد که سقف تعالی انسان و آستانه رفعت روحی و تصعید وجودی و ظرفیت کمال جویی و کمال یابی او تا کجاست. پرونده آن حماسه نشان داد «که تا چه حد است مقام آدمیت» این نکته برای جویندگان ارزش ها بسيار زيبا و قابل توجه است.

تجلی رضا به قضا: کربلا تجلی گاه رضای انسان به قضای خدا بود. امام حسین(ع) در واپسین لحظات حیات در قتلگاه چنین زمزمه می کرد: «الهی رضی بقضائک » همچنين خواهر بزرگوار و صبور خویش را نیز به همین نکته توصیه کرده بود: «ارضی بقضاء الله»در مقامات و مراحل عرفانی و سلوک، رسیدن به مقام “رضا” بسی دشوار و بس ارجمند است. اگر حضرت زینب، حادثه کربلا را زیبا می بیند، به خاطر بروز این شاخصه متعالی در عملکرد ولی خدا سیدالشهداست و یاران و دودمانش. این مرحله از عرفان، یعنی خود را هیچ ندیدن و جز خدا هیچ ندیدن و در مقابل پسند خدا اصلا پسندی نداشتن.

حرکت در مسير مشيت خدا: برای زینب(س)، که پرورده دامان وحی و تربیت شده مکتب امام علی(ع) است، نهضت امام معصوم در بستر مشیت الهی، اوج ارزش ها و زیبایی هاست. وی مجموعه این برنامه را از آغاز تا انجام، زیبا می بیند، چون تک تک صحنه ها را منطبق با آن «خواسته ربوبی» می بیند. آیا با این تحلیل و نگاه، حادثه عاشورا زیبا نیست؟ عنصري که امام را به کربلا مي‌‌کشانُد ، ياوران را به عاشورا مي‌‌کشانُد، خواست خداست، مشيت خداست. زیباترین جلوه این است که انسان، یک عمل و حادثه را در بستر «مشیة الله » و همسو با «خواست خدا» ببیند. اگر سالار شهیدان و یارانش به خون نشستند و اگر زینب و دودمان مصطفی به اسارت رفتند، این در لوح مشیت الهی رقم خورده بود و چه جمالی برتر از این که کارگروهی با جدول مشیت خدا هماهنگ گردد؟! مگر به حسین بن علی (ع) از غیب، خطاب نیامده بود که خواسته خدا آن است که تو را کشته ببیند؟ «ان الله شاء ان یراک قتیلا» و مگر مشیت خدا آن نبود که عترت پیامبر در راه نجات دین و آزادی انسان، به اسارت بروند؟ «ان الله شاء ان یراهن سبایا» پس چه غم از آن شهادت و این اسارت؟ هر دو، هزینه ای بودند که برای بقای دین و افشای طاغوت، می بایست پرداخته می شدند، آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه!

فداكاري و ايثار: این صحنه، از درخشان ترین جلوه های زیبایی است. کسانی که در سر دوراهی رفتن و ماندن، «ماندن » را که نشان «وفا» و «ایثار» است بر می گزینند و «زندگی بدون حسین» را ذلت و مرگ می شمارند. آن خطبه امام، آن ابراز وفاداری یاران، آن سخنان و سؤال امام با قاسم، آن شب بیداری اصحاب تا سحرگاهان، آن زمزمه تلاوت قرآن و نیایش از خیمه ها، آن اعلام وفاداری یاران در حضور زینب کبری و امام حسین (ع)، هر کدام برگی زرین از این «کتاب جمال » است. چرا زینب، عاشورا را زیبا نبیند؟

مكتب آزادگي: آنچه در کربلا اتفاق افتاد، به یک «بنیاد» تبدیل شد، برای مبارزه با ستم در طول تاریخ و در همه جای زمین. آیا این زیبا نیست؟ لحظه لحظه های عاشورا، به صورت یک «مکتب» در آمد، که به انسان «آزادگی » ، «وفا»، «فتوت »، «ایمان »، «شجاعت »، «شهادت طلبی »، . . . و «بصیرت » آموخت. آیا این زیبا نیست؟

سخن پايانی
حضرت زينب(س) با استفاده از دو اصل «پيكار» و «تبليغ »، رسالت عاشوراي امام خويش را با همه ويژگي هايش به طرز صحيح به پايان مي رساند و با قهرماني خاص خود در بحران هاي فرساينده زندگي مسؤوليت خويش را فراموش نمي كند و بسان يك «پيامبر تبليغي » نقشه طرح ريزي شده مكتب انقلاب حسين(ع) را شكل مي بخشد. حضرت امام سجّاد (ع) خطاب به عمه ي بزرگوارخويش مي فرمايند: «أنتِ بحمدلله عالِمَةٌ غیرَ مُعَلَّمَة و فَهِمَةٌ غیرَ مُفَهِّمَة» این جمله را اگر بفهمیم مقام حضرت زینب کبری (س) را فهمیده‌ایم. نواده بزرگ پيامبر، دختر سخنور و دانشمند علي، فرزند شجاع و پارساي زهرا، چهره نمونه بانوان تاريخ و الگوي شايسته همه زنان عالم. در واقع فاجعه آفرینان کوفه و شام، فکر می کردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه می سازند. ولی در نگاه ژرف زینب(س)، آنان گور خویش را کندند و چهره نورانی اهل بیت روشن تر و نامشان جاودان و دین خدا زنده و کربلا یک دانشگاه شد. و این بود که در مقابل سخن نیشدار و زخم زبان يزيد ملعون فرمود: ما رایت الا جمیلا . . . جز زیبا چیزی ندیدم!

نظر دهید »
چرا حضرت زينب(س) در مورد حادثه كربلا مي فرمايند: « من غير از زيبايي چيزي نديدم»، آيا اين همه مصيبت كه بر سر آن حضرت آمد، زيباست؟ لطفا توضيح دهيد.
ارسال شده در 8 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

به نام خدا

 

اگر گاهى «عظمت در نگاه است، نه در چيزى كه بدان مى‏نگرند.»- آن گونه كه برخى گفته‏اند- گاهى هم زيبايى در نگاه و ديد انسان است، نه در ديدنى‏ها.
آن كه به چشم «نظام احسن» به همه هستى مى‏نگرد از اين نگاه، خيلى چيزها هم «ديده» مى‏شود، هم «زيبا» ديده مى‏شود تا چه عينكى بر چشم زده باشيم و از كدام زاويه به هستى و حوادث بنگريم.
«زيبابينى» هستى و حيات، هم آرامش روح و وجدان مى‏بخشد، هم صلابت و پايدارى و پايمردى مى‏آفريند و هم قدرت تحمل ناگوارى‏ها را مى‏افزايد. از اين نگاه، «عاشورا»- همان گونه كه زينب كبرى (س) فرمود-، جز «زيبايى» نبود.
آنچه زينب قهرمان در مقابل طعنه و طنز دشمن نسبت‏به اين حادثه، بر زبان راند (ما رايت الا جميلا)(1)، پيش تر آرزوى حسين بن على (ع) بود كه در طليعه اين سفر، آرزو و اظهار اميدوارى كرده بود كه آنچه پيش مى‏آيد و آنچه اراده خدا است، «خير» براى او و يارانش باشد چه به صورت «فتح»، چه به شكل «شهادت»: «ارجو ان يكون خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا»(2).
زيبا ديدن خواهر و خير ديدن برادر، مكمل يكديگرند. جلوه‏هاى زيبايى و نمادهاى جمال در آينه كربلا بسيار است كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
1. تجلى كمال آدم
اينكه انسان تا كجا مى‏تواند اوج بگيرد، و خدايى گردد و فانى در او، در «ميدان عمل» روشن مى‏شود. كربلا نشان داد كه سقف تعالى انسان و آستانه رفعت روحى و تصعيد وجودى و ظرفيت كمال جويى و كمال يابى او تا كجا است. پرونده آن حماسه نشان داد «كه تا چه حد است مقام آدميت». اين نكته براى جويندگان ارزش‏ها بسى زيبا است و معيار
2. تجلى رضا به قضا
در مقامات و مراحل عرفانى و سلوك، رسيدن به مقام «رضا» بسى دشوار و ارجمند است. اگر حضرت زينب، حادثه كربلا را زيبا مى‏بيند، به دليل بروز اين شاخصه متعالى در عملكرد ولى خدا سيدالشهدا (ع) و ياران و دودمانش است.
به راستى كه حسين بن على (ع) در ميان آنان- كه يكى به درد يا درمان و يكى به وصل يا هجران مى‏انديشيد و آن را مى‏پسنديد- «آنچه را جانان پسندد» مى‏پسنديد. كربلا تجلى‏گاه رضاى انسان به قضاى خدا بود. آن حضرت در واپسين لحظات حيات در قتلگاه، چنين زمزمه مى‏كرد: «الهى رضى بقضائك». خواهر خويش را نيز به همين نكته توصيه كرده بود: «ارضى بقضاء الله».
اين مرحله از عرفان يعنى خود را هيچ نديدن و جز خدا نديدن و در مقابل پسند خدا اصلا پسندى نداشتن. در آغاز حركت از مكه به سوى كوفه نيز در خطبه‏اى فرموده بود: «رضا الله رضانا اهل البيت»(3) «رضا و پسند ما خاندان، همان پسند خدا است».
اين مبناى جانبازى و عشق حسين (ع) است و زينب عزيز، اين را زيبا مى‏بيند و اين منطق و مرام را مى‏ستايد.
آن روز كه جان خود فدا مى‏كرديم با خون به حسين اقتدا مى‏كرديم‏
چون منطق ما منطق عاشورا بود با نفى «خود»، اثبات «خدا» مى‏كرديم‏
(4)
3. رسم الخط حق و باطل
از زيبايى‏هاى ديگر عاشورا، خط كشى ميان حق و باطل و تبيين منطقه حضور و عمل انسان‏هاى «دد منش» و «فرشته‏خو» است.
وقتى خوبى و بدى و حق و باطل به هم در آميزد، تيرگى باطل حق را هم غبار آلود و ناپيدا و مشوّه جلوه مى‏دهد. در ظلمت آبادى اين چنين، گمراهى انديشه‏ها و انسان‏ها طبيعى است و «كفر نقابدار»، مسلمانان ساده لوح و سطحى نگر را به شبهه مى‏افكند زيبايى كار امام حسين (ع) آن بود كه مشعلى روشن كرد، تا راه، روشن و تيرگى‏ها زدوده شود و، چهره‏ها در آن هواى گرگ و ميش «فتنه و دروغ»، نمايان و باز شناسانده شود، تا ديگر فريب و نقاب، بى‏اثر گردد آيا اين زيبا نيست؟
عاشورا يك رسم الخط بود ترسيم روشن خطى كه حق و باطل را جدا كرد و مسلمان ناب را از مسلمان نماى مدعى باز شناساند و پيروان رحمان و جنود شيطان هر كدام در يك سو به عيان ديده شدند. حق، پى برده و صريح، به نبرد باطل آمد كه عيان و بى‏نقاب به كربلا لشكر كشيده بود و مزورانه بر طبل «يا خيل الله اركبى» مى‏كوبيد. اگر هم اندك ترديدى در «شناخت» باقى مانده بود، خطبه‏هاى زينب در كوفه و شام، آن را زدود. اين از زيبايى‏هاى بس قيمتى حادثه خونين عاشورا بود.
4. تبلور فتح ناب
از زيبايى‏هاي ديگر عاشورا، مفهوم تازه‏اى از «پيروزى» است. عده‏اى به غلط، پيروزى را تنها در «غلبه نظامى» مى‏پندارند وشكست را در مظلوميت و شهادت عاشورا نشان داد كه در اوج مظلوميت هم مى‏توان «فاتح» بود و با كشته شدن هم مى‏توان دفتر و كتاب پيروزى را نگاشت و با خون هم ترسيم «تابلوى ظفر» ميسر است. پس فاتح معركه كربلا امام حسين (ع) بود و چه فتح زيبايى
اين همان «پيروزى خون بر شمشير» است كه در سخن امام راحل (قدس سره) هم جلوه گر شد و فرمود: «ملتى كه شهادت براى او سعادت است، پيروز است ما در كشته شدن و كشتن پيروزيم»(5) و اين همان آموزش قرآنى «احدى الحسنيين» است كه فرهنگ مبارزان الهى است.
كسى كه به «تكليف» عمل كرده باشد، در هر حال پيروز است آن هم پيروزى ناب.
گر چه از داغ لاله مى‏سوزيم ما همان سر بلند ديروزيم‏
چون به تكليف خود عمل كرديم روز فتح و شكست پيروزيم‏
(6)
اين ديدگاه را، هم امام حسين (ع) داشت، هم امام سجاد و هم حضرت زينب. با اين ديد، همه آن حوادث تلخ، چون پيامدى به سود اسلام و حق داشت، جميل و شيرين بود. وقتى ابراهيم بن طلحه از امام زين العابدين پرسيد: «چه كسى غالب شد؟» حضرت فرمود: «آن گاه كه وقت نماز فرا مى‏رسد، اذان و اقامه بگو، خواهى فهميد كه چه كسى پيروز شد»(7)
آيا اين، در حادثه كربلا زيبا نيست؟ پيروزى، حتى در صورت كشته شدن و شهادت
5. حركت در مسير مشيت خدا
زيباترين جلوه اين است كه انسان، يك عمل و حادثه را در بستر «مشية الله» و همسو با «خواست خدا» ببيند. اگر سالار شهيدان و يارانش به خون نشستند و اگر زينب و دودمان مصطفى به اسارت رفتند، اين در لوح مشيت الهى رقم خورده بود و چه جمالى برتر از اينكه كار گروهى، با جدول مشيت‏خدا هماهنگ گردد؟
مگر به حسين بن على (ع) از غيب، خطاب نيامده بود كه خواسته خدا آن است كه تو را كشته ببيند: «ان الله شاء ان يراك قتيلا»؟ و مگر مشيت‏خدا آن نبود كه عترت پيامبر در راه نجات دين و آزادى انسان، به اسارت بروند: «ان الله شاء ان يراهن سبايا»؟ پس چه غم از آن شهادت و اين اسارت؟
هر دو، هزينه‏اى بودند كه براى بقاى دين و افشاى طاغوت، مى‏بايست پرداخته مى‏شدند آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه
براى زينب بزرگ- كه پرورده دامان وحى و تربيت‏شده مكتب على (ع) است- اين حركت در بستر مشيت الهى، اوج ارزش‏ها و زيبايى‏ها است. وى مجموعه اين برنامه را از آغاز تا انجام، زيبا مى‏بيند چون تك تك صحنه‏ها را منطبق با آن «خواسته ربوبى» مى‏بيند. آيا با اين تحليل و نگاه، حادثه عاشورا زيبا نيست؟
6. شب قدر عاشورا
اين صحنه، از درخشان‏ترين جلوه‏هاى زيبايى است. كسانى كه در سر دوراهى رفتن و ماندن، «ماندن» را- كه نشان «وفا» و «ايثار» است- بر مى‏گزينند و «زندگى بدون حسين» را ذلت و مرگ مى‏شمارند.
آن خطبه امام، ابراز وفادارى ياران، سخنان و سؤال امام با قاسم، شب بيدارى اصحاب تا سحرگاهان، زمزمه تلاوت قرآن و نيايش از خيمه‏ها، اعلام وفادارى ياران در حضور زينب كبرى و امام حسين (ع) و، هر كدام برگى زريّن از اين «كتاب جمال» است چرا زينب، عاشورا را زيبا نبيند؟
آنچه در كربلا اتفاق افتاد، به يك «بنياد»، براى مبارزه با ستم در طول تاريخ و در همه جاى زمين تبديل شد آيا اين زيبا نيست؟
لحظه لحظه‏هاى عاشورا، به صورت يك «مكتب» در آمد كه به انسان «آزادگى»، «وفا»، «فتوت»، «ايمان»، «شجاعت»، «شهادت طلبى» و «بصيرت» آموخت آيا اين زيبا نيست؟
خون‏هاى مطهرى كه در آن دشت‏بر زمين ريخت، سيلى شد و بنيان ستم را ويران كرد آيا اين زيبا نيست؟
هر بساطى را كه عمرى شاميان گسترده بود نيم روزى اين حسين بن على برچيد و رفت‏
فاجعه‏آفرينان كوفه و شام، فكر مى‏كردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه مى‏سازند ولى در نگاه ژرف زينب، آنان گور خويش را كندند و چهره نورانى اهل بيت روشن‏تر و نام‏شان جاودان و دين خدا زنده و كربلا يك دانشگاه شد.
زينب قهرمان و عارف، اينها را مى‏دانست و از وراى قرون مى‏ديد. اين بود كه در مقابل سخن نيشدار و زخم زبان والى كوفه- كه با طعنه خطاب به اين بانوى اسير گفت: كار خدا را با برادر و خاندانت چگونه ديدى- فرمود: «ما
رايت الا جميلا» جز زيبا چيزى نديدم
پى‏نوشت‏
(1) بحارالانوار، ج 45، ص 116.
(2) اعيان الشيعه، ج 1، ص 597.
(3) موسوعة كلمات الامام الحسين، ص 328.
(4) از نويسنده.
(5) صحيفه نور، ج 13، ص 65.
(6) از نويسنده.
(7) اذا دخل وقت الصلاة فاذن و اقم، تعرف من الغالب) امالى شيخ طوسى، ص 66).

نظر دهید »
تربت
ارسال شده در 7 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته در سبک زندگی عاشورایی

تربت امام حسين داروى بزرگ است

امام صادق عليه السلام فرمود: خاك قبر حسين عليه السلام از هر بيمارى شفا است ! (288)
مؤ لف گويد: احاديث در اين موضوع بسيار زياد و فراوان است ، امام صادق عليه السلام خود نيز براى محمد ابن مسلم كه به شدت مريض شده بود، شربتى كه تربت امام حسين در آن بود، فرستاد و او را شفا بخشيد و فرمود: بخداوند يكتا سوگند كه چنين نيست ، هيچكس از آن در حالى كه معتقد باشد خدا به او نفع مى دهد بر نمى دارد، مگر اينكه خداوند به او سود مى رساند. (289)
از اباالحسن عليه السلام راجع به خوردن خاك سؤ ال شد، حضرت فرمود: خوردن خاك حرام است ، مثل مردار و خون و گوشت خوك ، مگر خاك قبر حسين كه در آن شفاى هر دردى و امنيت از هر ترسى است . (290)
مؤ لف گويد: شفابخش بودن تربت مطهر امام حسين عليه السلام ، امرى است بسيار مجرب ، ولى افسوس كه دست ما از اين تربت كوتاه است ، تربت امام حسين ، بسيار محترم و گرامى است ، اهانت نمودن و نجس نمودن خطائى بزرگ است ، در برخى داستانها آمده است كه تربت امام حسين عليه السلام در ايام عاشورا تبديل به خون شده است ، بطورى كه براى مردم محسوس بوده است .
يكى از خواص تربت سيدالشهداء اين است كه اگر در نماز بعنوان مهر برداشته شود، موجب قبولى نماز مى گردد، و به تعبير روايت حجابها را پاره مى كند.

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32

آخرین مطالب

  • رابعه عدویه
  • مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • آیت الله کوهستانی
  • شیخ مفید
  • یا صاحب زمان(عج)
  • زینت صاحب الزمان باشیم
  • گل نرکس خدا کند که بیایی
  • میلاد نور مولود کعبه برشما مبارک
  • هیچ وقت نگ. نقطه سر خط
  • کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایید

آخرین نظرات

  • یازهرا(س)  
    • یا علی ( ع )
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • مادر پهلو شکسته  
    • یاس های سوخته
    • فاطمه(س) بی نشان
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • یا مهدی  
    • "یا مهدی ادرکنی"
    در مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)
  • مادر پهلو شکسته  
    • یاس های سوخته
    • فاطمه(س) بی نشان
    در آیت الله کوهستانی
  • دختری از قبیله آفتاب  
    • پرنسس های چادری
    • Lord of peace
    • دختران قبیله آفتاب
    • منجی بشریت
    در آیت الله کوهستانی
  • نورالهدی  
    • نورالهدی
    در زینت صاحب الزمان باشیم
  • زكي زاده  
    • مائده
    در گل نرکس خدا کند که بیایی
  • كوثر  
    • "مدرسه علمیه کوثر علی آباد"
    در عید شما مبارک
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در یا صدیقه کبری
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در سلام علی آل یاسین گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم گل نرگس نکند مهر ز من برداری داغ دیدار رخت را به دلم بگذاری
  • متین  
    • مدرسه علمیه کوثر ورامین
    در عاشورا و زیبایی
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در مقاله ای در مورد واقعه عاشورا

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یاس های سوخته

یاس های سوخته
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • سبک زندگی عاشورایی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان