زيبايي هاي كربلا چيست؟ ما از كربلا هر چه مي بينيم تشنگي و دود و عطش است. اينها سختي هاي كربلاست، گاهي در سختي زيبايي هم وجود دارد.
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:« و اذقال ربك للملائكه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم ما لا تعلمون [بقره 30]
زندگي بشر مجموعه اي از تاريكي و روشنايي، زشتي و زيبايي، شر و خير است. آنچه فرشتگان ديدند جنبه تاريك فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره كرد قسمت هاي روشن آن بود كه بر قسمت هاي تاريك بسي ترجيح دارد. حادثه عاشورا دو چهره دارد: يكي سياه و ديگري سفيد. از لحاظ چهره سياه يك داستان جنايي است داستان خيلي تاريك و وحشتناك، از لحاظ چهره سفيد يك داستان ملكوتي و يك حماسه انساني است. مظهر انسانيت و عظمت و صفا و بزرگي و فداكاري است از لحاظ اول، نام اين قضيه فاجعه است و از لحاظ دوم، قضيه مقدس است. از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زياد و حرمله و عمر سعد و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسين (ع) و ابوالفضل (ع) و زينب كبري (س) است. در اين مقدمه، جمله اي زينب كبري (ص) دارد كه مي فرمايد: ما رأيت الا جميلا؛ من در كربلا چيزي جز زيبايي نمي بينم.
زيبايي هاي كربلا چيست؟ ما از كربلا هر چه مي بينيم تشنگي و دود و عطش است. اينها سختي هاي كربلاست، گاهي در سختي زيبايي هم وجود دارد.
1- ايثار
از ويژگي هاي ستودني امام حسين (ع) و يارانش، در روز عاشورا كه صفحه حماسه كربلا را بيش از هر چيز درخشان و سفيد كرده ايثارگري و اشتياق بيش از حد آنان به شهادت و لقاءالله است. انس به شهادت از شاخه هاي عشق و محبت الهي به شمار مي آيد. عاشق واقعي حضرت ربوبي، هستي اش را با تمام وجود فداي حق مي كند و شهداي كربلا اين چنين بودند. در صحنه عاشورا نخستين ايثارگر سيدالشهدا بود كه حاضر شد فداي دين خدا گردد و رضاي او را بر همه چيز برگزيند و از مردم نيز خواست كساني كه حاضرند خون خود را در اين راه نثار كنند با او همسفر كربلا شوند.
[بحارالانوار، ج 44 ، ص 663، حيات الامام الحسين بن علي، ج 3، ص48 ]
اظهارات ايثارگرانه ياران امام در شب عاشورا مشهور است. يك به يك برخاستند و آمادگي خود را براي جانبازي و ايثار خون در راه امام اظهار كردند. از آن همه سخن اين نمونه اي از كلام مسلم بن عوسجه كافي است كه به امام عرض كرد: هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحي براي جنگ با آنان هم نداشته باشم با سنگ با آنان خواهم جنگيد تا همراه تو به شهادت برسم.
آري، خوني كه در رگ ماست هديه به رهبر ماست. حضرت زينب (س) عصر عاشورا هنگام حمله سپاه كوفه به خيمه ها و غارت اشيا چون ديد شمر با شمشير قصد كشتن امام زين العابدين را دارد، فرمود: او كشته نخواهد شد مگر آنكه من فداي او شوم. [مقتل الحسين، مقرم، ص 387]
2- صبر و بردباري
صحنه كربلا براي ياران حق، سراسر صبر و استقامت است اما تا سخن از صبر و استقامت به ميان مي آيد نام زينب به عنوان «ام المصائب» در ذهن همگان خطور مي كند. حضرت زينب (س) از طرف مادر سه شهيد و خواهر هشت شهيد و عمه نه شهيد و خاله سه شهيد، نظاره گر به خون غلطيدن بيش از بيست نفر از نزديك ترين افراد خانواده خود بود.
از سوي ديگر حامل رسالت كربلا و پيام رسان همه خون هايي بود كه در آن مسلخ به زمين ريخت.
او بايد با سرپرستي كاروان اسيران از كربلا تا به كوفه و از كوفه تا شام و ايراد خطبه و بيان حقايق و اهداف قيام امام حسين (ع) در تكميل رسالت كربلا بر همه سختي ها چيره شود. امام سجاد مي فرمايد: با همه مصيبت و مشقتي كه بر عمه ام وارد شد نمازش ترك نشد و حتي نقل شده كه امام حسين (ع) در آخرين وداع به خواهرش فرمود: اي خواهر! برادرت حسين را در نماز شب فراموش نكن [العيون - العبدي، ص218] اين درخواست امام از خواهرش زينب صرف نظر از اينكه مقام بسيار والا و جايگاه معنوي و عرفاني فوق العاده زينب(س) را گوشزد مي كند، بيانگر پيش بيني آن امام آينده نگر از صبر خواهر است.
اين صبر و بردباري حيرت انگيز زينب(س) در صحنه قرباني دادن ها و قبول نيابت خاص از سوي امام معصوم (ع) و ايراد خطبه هاي روشنگر در جمع دشمن و توجه خاص به انجام عبادت هاي مستحب و نمازهاي نافله و … در اين ايام دشوار بيانگر شخصيت معنوي و عرفاني حضرت زينب (س) است كه براي ارائه الگوي صبر و بردباري از او بايد نام برد. اين ويژگي مهم را برادرش حسين (ع) در كربلا معني كرد. آن طور كه نقل كرده اند صبر امام، فرشتگان آسمان را به تعجب واداشت. كمي در اين احوال تدبر كن و تصور بنما كه حضرت با بدن پاره پاره، روي ريگ هاي داغ و سوزان افتاده، سر مباركش شكافته، پيشاني اش شكسته، تير سه شعبه قلبش را سوراخ نموده، جگرش از شدت تشنگي آتش گرفته، پيكر تكه تكه شده شهيدان و عزيزانش در جلوي ديدگانش افتاده و فرياد استغاثه اهل حرم او را متأثر نموده، دشمن هم زبان به شماتت گشوده، اما با اين همه مصيبت امام خم به ابرو نمي آورند و آه نمي كشند و قطره اشكي نمي ريزند بلكه خطاب به محبوب خود مي گويد: خدايا من نسبت به حكم تو صابرم، معبودي جز تو نيست. اي فريادرس فرياد خواهان ]ترجمه خصائص حسينيه، جعفر شوشتري / خليل الله فاضلي[ از امام سجاد (ع) روايت شده است كه هر چه مصيبت ها بيشتر مي شد رنگ چهره امام حسين (ع) نوراني تر مي گشت و اعضا و جوارحش آرام مي گرفت.
در تمام مسير تنها تكيه گاهش خدا بود. حتي توكلش بر ياران همراه هم نبود. از اين رو از آنان خواست كه هر كه مي خواهد برگردد. با اين توكل بود كه هيچ پيش آمدي در عزم او خلل وارد نمي كرد. در وصيتي كه به برادرش محمد حنيفه در آغاز حركت از مدينه داشت، ضمن بيان انگيزه و هدف خويش از اين قيام، در پايان فرمود: ما توفيقي الا بالله، عليه توكلت و اليرانيب[بحار،ج 44، ص 330]
3- جهاد با نفس
برتر و دشوارتر از جهاد بيروني، مبارزه با تمنيات نفس و كنترل هواي نفس و خشم و شهوت، وجد دنيا و فدا كردن خواسته هاي خويش در راه خواسته هاي خدا است. درصحنه عاشورا كساني حضور داشتند كه اهل جهاد با نفس بودند و هيچ هوا و هوسي در انگيزه آنان دخيل و شريك نبود از همين رو، بر جاذبه هاي مال، مقام، شهوت، عافيت و رفاه، ماندن و زيستن، نوشيدن و كامياب شدن و… پيروز شدند.
نمونه اي از جهاد با نفس: عباس بن علي(ع)روز عاشورا، وقتي تشنه لب وارد شريعه فرات شد دست به زير آب برد اما با يادآوري تشنگي امام و اهل بيت، آب را بر روي آب ريخت و ننوشيد و تشنه بيرون آمد.[بحار،ج 45 ، ص41]
4- قبول عذر
حر وقتي آمد و گفت من را ببخش او را بخشيد.
5- رضايت امام حسين (ع) از خدا
از مراحل بالاي عرفان و توحيد «رضا» است. «رضا» هم نشان دهنده اوج محبت و دلدادگي به خداوند است. اهل بيت(ع) در مقابل درخواست خدا و تقدير او كاملاً راضي بودند و اين را براي خود كمال مي دانستند و با پشتوانه «رضا» هر مشكل و بلا و مصيبتي را صبورانه و عاشقانه تحمل مي كردند. آنچه در اين بحث و بخش مورد نظر است همان بعد متعالي و عرفاني «رضا» است كه ملاك عمل موحدان راستين است و عاشورا جلوه اي از اين فضيلت به شمار مي رود.
يكي درد و يكي درمان پسندد
يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
نمونه اي از مقام رضا در كربلا: آقا امام حسين(ع) در آخرين كلماتي كه در قتلگاه از حلقوم مباركش بيرون مي آيد مي فرمايد: «الهي رضاً بقضائك» به خواهرش زينب(س) فرمود: راضي باش به رضاي خدا.
6- سعه صدر:
يعني روحي بزرگ، چه روحي به حر فرمود: «يتوب الله عليك و يغفرالله عليك» حر كه آمد توبه كند گفت توبه ات قبول است من براي تو دعا كردم. امام حسين (ع) قبل از حر رسيد به كربلا، يعني نزديك كربلا فرمود: همه مشك ها و ظرف ها را از آب پر كنيد همه را آب پر كردند. بعد حر با هزار نفر رسيد كربلا، امام فرمود: حر با هزار نفر آمده كه ما را بكشد. فعلاً تشنه شان است آب به اينها بدهيد.
به لشكر حر آب دادند. يكي از اينها گفت: آقا اينها آمده اند ما را بكشند. فرمود: تشنه شان است به آنها آب بدهيد. بعد، يكي يك مشكي گرفته بود توي دهان يكي از افراد لشكر يزيد، اين آب را درست نمي توانست بخورد آب از اين طرف و آن طرف دهانش مي ريخت، امام فرمود: چرا به او بد آب مي دهي؟ بگذار آب به دلش بچسبد. مشك را به من بده. امام حسين مشك را گرفت به اين آقايي كه آمده بود او را بكشد گفت: اين طوري آب بده. حر مي گويد اين صحنه را ديدم آتش گرفتم. ديدم امام حسين (ع) از قبل آب ذخيره كرده حالا هم كه اين آقا بد آب مي خورد آب در دهان لشكر من مي گذارد. اينها خيلي مهم است اينها توي كتاب هاي روانشناسي و جامعه شناسي و نه در حوزه و نه در دانشگاه هيچ جا نه نوشته است و نه مي توانيم پيدا كنيم. [نقل از حجت الاسلام قرائتي]
7- شهادت امام حسين (ع) براي هدايت
در زيارت اربعين امام حسين (ع) داريم «و بذل مهجته مهجه» خونش را بخشيد براي چي؟ ]ليستقذ عبادك من الضلاله[ تا عباد را از گمراهي بيرون بياورد. ]والجهاله[ مردم را از جهل بيرون بياورد. ]والعمي[ مردم را از كوري بيرون بياورد.]والشك و الارتياب[مردم را از شك و ريب بيرون بياورد. امام حسين شهيد نشد فقط براي ثوابش، شهيد نشد براي شفاعت، هدف امام هدايت بود. آقا ابي عبدالله خونش را بذل كرد فقط براي هدايت مردم.
8- تشكر از خدا
شبي كه يقين دارد به شهادت خواهد رسيد، شبي كه يقين دارد هيچ كدام از اينهايي كه اطرافش نسشته اند و به او نگاه مي كنند فردا در اين دنيا نيستند، شبي كه در خيمه ها آب پيدا نمي شود، شبي كه همه مشكلات متوجه امام حسين (ع) شده است، مي گويد: الحمدلله رب العالمين
قدرت الله ابراهيمي
آخرین نظرات